چهار سال پیش در چنین روزی پس از نه سال انتظار پروانه نشر کتاب “رساله رها” صادر شد و در زمستان همان سال به بازار رفت.امروز که چهار سال از آن روزگار میگذرد با خواندنش فکر میکنم که چه سالهایی بر من گذشته و چه سالهایی بر ما خواهد گذشت.
بخشهایی از کتاب :
«گویا «عمل» و سکوی سخنرانی دیگر با یکدیگر پیوندی خونی یافته بودند؛ چرا که رها کردن آن از دستهای پرقدرت «عمل» برای دیگران چندان کار سهل و سادهای نبود. به همین خاطر این بار هم سایر نامزدان انتخاباتی از سر اجبار منتظر ماندند و صبر کردند تا طبق روال معمول، این قسمت از جلسه هم با سخنرانی شخص «عمل» آغاز شود یعنی کسی حالا یکی از رقبای سرسخت و جدی آنها هم به حساب میآمد و حالا هم برای کسب مقام سلطانی بود که بر روی صحنه میرفت تا برای بی نقطهها سخنرانی کند.
این دفعه هم طبق معمول دفعات گذشته، او سخنانش را با حرفهایی تکراری و هزار بار گفته شده از قبیل اینکه بندهای کهنه و پوسیده استبداد پاره خواهد شد و اسارت به سرانجام خود خواهد رسید و پیروز نهایی و آنکه آزادی را در آغوش خواهد کشید، ما هستیم و امثال اینها آغاز کرد؛ اما همین حرفهای تکراری و رنگ و رو رفته و از مد افتاده، هنوز هم تاثیر جادویی و خاص خود را روی حضار آن گردهمایی داشت و این تاثیر منحصر به فرد آنچنان بود که در حین سخنرانی «عمل»، در تالار برگزاری جلسه حتماً برای لحظهای سکوت حکمفرما نمیشد و تمام وقت حضار بیشتر به تشویق سخنران میگذشت تا گوش دادن به حرفهای او.
«عمل» دیوانه شده بود و مجنون وار فریاد میکشید که پیروزی از آن ماست و پس از آن حکومت این شهر آبا و اجدادی، چرا که با برنامههای من، در تمام کارهایمان ایستادگی و اتحاد در خط اول هر چیز قرار دارد و با این روند من حتم دارم که ما موفق میشویم…
https://www.mehrnews.com/news/3036354