دکترای کارآفرینی،
مدرس دانشگاه و مولف در انتشارات جهاد دانشگاهی
و من غرقم در روزگار که آمدنم را گاهی فراموش میکنم و نمیشود اگر ندانی برای چه آمدی بتوانی بحرش را بیابی و من تلاش میکنم از به یاد آوردن آمدن، مسیر یافتنش را بیابم و نتیجهاش بشود یک یادگار شاید آرزویم، در گوش سنگفرش خیابان یا در نگاه پرندهای کهنسال بر درختی قطور که نوید دهد دست یاری به سمتم آمد و من در بین کسانی بودهام که در جادهای رفتم که راه مستقیمی بوده و هر مسافر زاد و راحله میخواهد. زاد و راحلهی انسان، خصال خود انسان است. مرکوب این سفر پرخوف و خطر و این راه تاریک و باریک همت مردانه است. نور این طریق ایمان و خصال حمیده است. اگر سستی کند و فتور نماید، از این مسیر نتواند گذشت؛ به رو در آتش افتد و با خاک مذلت یکسان شده، به پرتگاه هلاکت افتد؛ و کسی که از این مسیر نتواند بگذرد، از مسیر آخرت نیز نتواند گذشت.