بررسی ابعاد کارآفرینی بین المللی و مسیر پیش رو

بررسی ابعاد کارآفرینی بین المللی و مسیر پیش رو

هفته نامه تجارت فردا:جهانی شدن محرک پیشرفت تکنولوژیک و توسعه مالی در دنیای جدید است که توانایی تجزیه و تحلیل‌های تخصصی‌ از ضرورت‌های حضور در این عرصه است.

محیط رقابتی کسب وکارها با توسعه جهانی شدن، از سطوح محلی و ملی به سطح جهانی گسترش یافت. در این عرصه بازارهای بین المللی سهم کشورهایی می‌شود که توانایی تولید کالا و خدمات رقابتی را در این سطح دارند.

امروزه اغلب شرکت‌های مهم جهان، به فکر بسط و گسترش و جهانی شدن هستند و این یکی از ارکان حرکت به سوی پیشرفت علمی، اقتصادی و حتی سیاسی است. برای نمونه کشوری مانند چین یکی از مهم ترین کشور ها در توسعه کارآفرینی بین المللی است؛ چرا که اغلب شرکت های مهم تکنولوژیک دنیا در این کشور دفاتر مهمی دارند و به همین دلیل است که اساسا جهانی سازی امری مهم و حائز اهمیت است.

مفاهیم بین­ المللی شدن و جهانی‌شدن به‌شدت با یکدیگر درهم‌تنیده شده­ اند و همپوشانی میان آن­ها موجب سردرگمی شده است. برخی  این دو اصطلاح را معادل یکدیگر در نظر می­گیرند، درحالی‌که این دو پدیده از یکدیگر متمایز هستند. جهانی‌شدن فرآیندی پیوسته در سطح کلان اقتصادی است که در آن موانع تجاری از بین رفته و ارتباطات با استفاده از فناوری­ های پیشرفته تسهیل می­شود. در طرف دیگر، بین­المللی شدن به‌عنوان فعالیتی است که در سطح شرکت رخ می­دهد و طی آن، شرکت میزان مشارکت خود را در بازارهای خارجی افزایش می­دهد. این فعالیت­ ها معمولاً تحت تأثیر پدیده­ هایی نظیر افزایش پتانسیل بازار، سهولت دسترسی به بازارهای جهانی، شدت رقابت و کوتاه شدن بازه‌های زمانی بین­المللی شدن بازارها قرار می­گیرد که همه آن‌ها با جهانی‌شدن در ارتباط هستند.

یکی از مسائل مهم در حوزه توسعه، میزان تولید ناخالص ملی و توجه به «کارآفرینی بین‌المللی» است و این مهم مورد توجه بسیاری از سیاست‌گذاران اقتصادی قرار گرفته است. واژه کارآفرینی بین المللی اولین بار در سال 1988 مطرح شد و نقش آخرین پیشرفت‌های فناوری و آگاهی‌های فرهنگی را در مسیر اتصال بازارهای خارجی به کسب و کارهای جدید نشان داد.

کارآفرینی بین­المللی به فرآیندی اطلاق می‌شود که در آن کارآفرین فراتر از مرزهای ملی به فعالیت­های تجاری مبادرت می­کند. این فرآیند می­تواند شامل: صادرات، تولید تحت لیسانس، فرانشیز، ایجاد دفاتر فروش در کشوری دیگر شود و حتی به‌سادگی یک تبلیغات برنامه‌ریزی‌شده، در یک مجله بین­المللی که در بازارهای خارجی چاپ و توزیع می­شود، بروز کند. کارآفرین در بیش از یک کشور مدل کسب­و­کار خود را به اجرا می­گذارد، کارآفرینی بین­المللی روی داده است.

این عرصه نوظهور شامل مقایسه رفتارها و همچنین فرهنگ کارآفرینانه بین چند کشور و رفتار کارآفرینانه‌ای که در آن‌سوی مرزهای ملی گسترده شده است، تعریف می­کنند. برخی محققان، کارآفرینی بین­المللی را فارغ و به دور از اندازه شرکت­ها و رفتارهای آن‌ها مورد بررسی قرار داده­اند و بیان می­کنند کارآفرینی بین­المللی، فرآیند خلاقانه کشف و بهره­برداری از فرصت­های خارج از بازارهای داخلی و در جست­و­جوی مزیت رقابتی می­باشد که فرآیند جسورانه ایجاد ارزش مدیریتی، است که افراد به‌واسطه آن رفتارهای نوآورانه، بیش فعالانه توام با ریسک­پذیری حساب‌شده را، در پیش می­گیرند تا با موفقیت فرصت­­های کسب‌وکار خارجی که از ناکارآمدی در بازار چندملیتی ناشی شده است را با هدف دستیابی به پاداش­های مالی و غیرمالی پیگیری کنند.

به عبارتی دیگر و به طور خلاصه، کارآفرینی بین المللی را می‌توان ترکیبی نوآورانه ‌ کنشگرا و ریسک پذیر نامید که به منظور خلق ارزش در سازمان، از مرزهای ملی عبور کرده است و ریشه در ادبیات مدیریت استراتژیک دارد. به عبارت دیگر، «کارآفرینی بین المللی» کشف، تصویب، ارزیابی و بهره‌برداری از تمامی فرصت های ملی و فرا ملی به‌منظور تولید کالا و خدمات در آینده است.عرصه کارآفرینی بین الملل شامل دو بخش می شود. نخست، فعالیت های کارآفرینی که شامل عبور از مرزهای ملی و مقایسه داخلی است و دیگری فعالیت‌های کارآفرینی که در کشورهای متعدد صورت می‌گیرد.

مطالعات کارآفرینی بین­المللی محل تلاقی دو نظریه تجارت بین­الملل و کارآفرینی است که کاربردهای مهم و متعددی در مدیریت بین­الملل و مدیریت راهبردی دارد. نظریه کارآفرینی بین­الملل جزء آخرین یافته­های مربوط به نظریه کسب‌وکارهای بین­المللی محسوب می­شوند. براساس نظریه کارآفرینی بین­المللی، مبنای ورود به بازارهای خارجی، رفتار کارآفرینانه افراد و بنگاه­ها می­باشد. نظریه کارآفرینی بین­المللی حد وسطی در پیوستار تشکیل‌شده از دو رویکرد بین­المللی شدن تدریجی و بین­المللی شدن با استفاده از شبکه­ها است؛ یعنی در میانه طیفی است که یک‌طرف آن نظریه بین­المللی شدن تدریجی است که بر شرکت­های بزرگ چندملیتی و توسعه تدریجی بازارهای بین­المللی متمرکز شده و طرف دیگر آن نظریه شبکه است که بر شرکت­های بین­المللی شونده سریع، اما وابسته و کوچک متمرکز شده است.

فعالیت­های کارآفرینانه بین­المللی شرکت­های کوچک فارغ از اینکه خاستگاه آن کجاست، با بین­المللی شدن کارآفرینانه شرکت­های بزرگ متفاوت است. کارآفرینان بین­المللی نوظهور امروزی، بیشتر به نوآوری گرایش داشته و در جست­و­جوی فرصت بوده و مشارکت آن­ها در فعالیت­های بین­المللی تا حد زیادی تحت تأثیر مالک/ مؤسس آن­ها است. کارآفرینی بین­المللی مجموعه فعالیت­های به هم پیوسته­ای است که در آن‌سوی مرزهای ملی رخ می­دهد. تفاوت اصلی بین کارآفرینی بین­المللی و سایر نظریه­های کسب­و­کارهای بین­المللی در این است که کارآفرینی بین­المللی چشم‌اندازهای متعددی، مانند افراد مشارکت‌کننده، نوع کسب­و­کارهای و حتی فعالیت­ دولت­ها را مورد بررسی قرار می­دهد. کسب­و­کارهای بین­المللی، فرآیند بهره‌برداری از ناکارآمدی­های بازار، از طریق تخصصی کردن، دفاع راهبردی از موقعیت بنگاه و شبکه­سازی تدریجی و فعالیت­های کارآفرینانه­ای هستند که به موفقیت کشورها یا کسب­ وکارها در تجارت بین­الملل و انتقال تجارب پیشین و منابع به‌منظور بیشینه کردن مزیت نسبی منجر می­گردد. ماهیت این طرز تفکر در یک عبارت «کارآفرینی بین­الملل» است.

 

از طرفی دیگر در برخی مواقع مفهوم کارآفرینی بین‌المللی با صادرات اشتباه گرفته می‌شود. ما در صادرات به دنبال فروش محصولات در خارج از کشور مبدا هستیم و این در حالیست که در کارآفرینی بین‌المللی نگاه ما به سمت خلق ثروت و تشخیص فرصت‌های آن سوی مرزهاست.

تحقیقاتی که درزمینه کارآفرینی بین­ المللی صورت گرفته است بر دو جنبه متمرکز هستند؛ بخشی از این تحقیقات تنها به بررسی کارآفرینی در کشورهای مختلف می­ پردازند و رفتارهای کارآفرینانه و نوآورانه را در کشورها و فرهنگ­های مختلف مقایسه می­کنند؛ اما بخش دیگری از این تحقیقات متمرکز بر افرادی هستند که به فراتر از مرزهای خود می­روند و به فعالیت­های خلاقانه و کارآفرینانه می­پردازند تا بتوانند به خلق و ایجاد محصولات جدید و نوآورانه بپردازند و از فرصت­های موجود در آن­سوی مرزهای خود استفاده کنند.

درواقع، ازآنجاکه بسیاری از سازمان ها و شرکت­ها از آغاز تأسیس و شروع به کار خود به دنبال کسب مزیت رقابتی حاصل از فروش در فراتر از مرزهای خود هستند بنابراین تفکر کارآفرینی بین­ المللی در ابتدای کار خود مورد استقبال زیادی از سوی شرکت­ های مختلف و محققان و پژوهشگران قرار گرفت.

خیلی از شرکت­ها و سازمان­ها که در داخل کشور خود دچار زیان شده و یا هزینه­ های تولید آن­ها بالا است می­توانند به‌واسطه کارآفرینی بین­ المللی سود خوبی به دست آورند و با ایجاد استارت­آپ‌های جدید در فراتر از مرزهای خود با هزینه پایین­تر به سودهای هنگفت برسند. درواقع، گاه ممکن است، شرکت­ها پس از مدتی و به دلیل کاهش فروش و یا از رده خارج شدن و منسوخ شدن محصولات خود در بازارهای داخلی به سمت بین­ المللی شدن و بازارهای خارجی بروند. اما ورود به عرصه کارآفرینی بین­ المللی باعث  می­شود تا شرکت­ها مهارت­ها و توانایی­ های خود را افزایش داده و بتوانند به مزیت رقابتی زیاد و سودآوری و فروش بیشتر دست یابند. آن­ها در این عرصه و گستره بزرگ جهانی ناگزیر به خلاقیت، نوآوری، بهبود مهارت­ها و توانایی­ های خود به‌خصوص در برخورد با مشتری و تشخیص نیازهای مشتریان خود دارند و این امر خود زمینه­ ساز توانمند شدن، بهبود و توسعه شرکت­ها را فراهم می­کند.

از مزیت­ های کارآفرینی بین­ المللی این است که می­توان به انتخاب مناطق و کشورهایی پرداخت که هزینه­ های تولید و هزینه­ های نهایی محصولات و غیره در آن­ها پایین­ تر است یا مزیت­ های خاصی دارند که در درون مرزها این مزیت وجود ندارد یا اندک است. در این راستا و برای شناسایی و کشف فرصت­های جدید فراتر از مرزهای خود، شرکت­ها باید به تجربیات گذشته و به بافت و حوادث و رویدادهای خارجی توجه کنند. آن­ها بایستی به دنبال روزنه­ ها و تقاضاهای پنهان در بافت بین­ المللی و خارجی بپردازند و پس از ارزش­گذاری بر این فرصت­ها اقدام به ایجاد استارت­اپ­ ها نمایند.

اما این فرایند ساده نیست و صرف پیدا کردن روزنه­ ها و زمینه­های مناسب برای کارآفرینی و ایجاد استارت­آپ­های فراملی کافی نیست، شرکت­ها قرار است وارد کشوری جدید با بافتی جدید شوند که این خود زمینه­ساز مسائل و مشکلات زیادی ازجمله ازلحاظ فرهنگی، اجتماعی، حقوقی و غیره می­شود؛ بنابراین شرکت­هایی که قصد کارآفرینی بین­الملل را در فراتر از مرزهای خود دارند باید بافت کشور مورد نظر را به‌ دقت بررسی کنند. در واقع برای بقا و به دست آوردن سود در بازارهای دارای مزایای فراوان، فراتر از مرزهای ملی بایستی خود را با این بافت­ها تطبیق دهند.

شرکت­های کارآفرین بین­ المللی به دلیل ورود به بازار پرتلاطم جهانی که به‌طور مداوم در حال تغییر و پیشرفت است کسب‌وکارهای خلاقانه­ تر، نوآورتر و ریسک­ پذیرتری را شکل می­ دهند و راهی جز انعطاف­ پذیری و همکاری گروهی و جمعی برای وفق دادن خود با محیط ­های متفاوت با کشور خود ندارند و همه این­ها زمینه­ ساز برتری و موفقیت بیشتر این شرکت­ها خواهد شد. آن­ها یاد می­گیرند چگونه روابط با مشتری را به‌خوبی مدیریت کنند و همچنین اعتبار و شهرت فراوانی را در این نوع کارآفرینی به دست می­ آورند که حتی می­تواند زمینه­ ساز گسترش فروش آن­ها در داخل کشور خود شود.

یکی از مهم­ترین تصمیمات در کارآفرینی بین­المللی انتخاب استراتژی ورود به بازارهای نوظهور بین­المللی است. بازارهای نوظهور بین­المللی کشورهایی با رشد سریع هستند که آزادسازی اقتصادی را به‌عنوان موتور اصلی رشد و توسعه خود بکار گرفته­اند. بازارهای نوظهور به دو گروه کشورهای درحال‌توسعه آسیا، آمریکا لاتین، آفریقا، اقتصادهای خاورمیانه و کشورها یا اقتصادهای در حال گذار اتحاد جماهیر شوروی سابق و چین تقسیم می­کنند.

هرچند ممکن است که بازارهای نوظهور تفاوت­های فاحشی با یکدیگر داشته باشند اما برخی خصیصه­های مشترک در میان آن‌ها وجود دارد که امکان تمایز آن‌ها از سایر بازارها را فراهم می­کند. یکی از ویژگی­های منحصربه‌فرد بازارهای مذکور، تغییرات مستمر در محیط­های اقتصادی و سیاسی آن‌ها است، به‌گونه‌ای که تغییرات صورت گرفته در آن‌ها، بازارهای آتی بی‌شماری را ایجاد نموده و جذابیت آن‌ها را برای سرمایه­گذاران خارجی افزایش داده است. به‌عبارت‌دیگر بازارهای نوظهور با اتکا به فرآیندهای آزادسازی و خصوصی­سازی بازار، در حال جابجایی به‌سوی اقتصاد بازارگرا هستند. جمعیت نسبتاً تحصیل‌کرده و بامهارت بازارهای مذکور، امکان تولید با ارزش‌افزوده بالا، ولی ارزان را برای شرکت­ها ازجمله شرکت­های خارجی فراهم نموده است. از عوامل تعیین‌کننده ریسک­ها و چالش­های حضور در این بازارها، حمایت­های ناکارآمد از حقوق مالکیت معنوی، عدم ثبات اقتصادی، بروکراسی، وجود لابی­های قدرت، عدم شفافیت و دشواری دسترسی به شرکای قابل‌اطمینان و شایسته می‌باشد. بازارهای نوظهور بین­المللی را می­توان به‌عنوان بازارهایی جذاب و بستری مناسب برای پیشبرد فعالیت­های کارآفرینانه بنگاه­ها در عرصه بین­ المللی در نظر گرفت، به‌گونه‌ای که شرکت­های خارجی با بهره­برداری از فرصت­های موجود در آن، می­توانند به توسعه فعالیت­های بین­المللی خود بپردازند.

با توجه به شرایط ویژه بازارهای مذکور و بهره­برداری از فرصت­های کارآفرینانه آن‌ها و انتخاب روش ورود به بازارهای خارجی به دلیل نقش تعیین‌کننده آن در انتخاب راهبردهای بازاریابی، عملیات تولید، نحوه رویارویی بنگاه­ها با چالش­های ورود به بازار جدید و توسعه مهارت­های جدید از اهمیت ویژه­ای برای کارآفرینان بین­المللی برخوردار است. یکی از مهم­ترین تصمیمات راهبردی که بنگاه­ها در فرآیند بین­المللی شدن و توسعه فعالیت­های خود در سطح بین­المللی با آن مواجه هستند، انتخاب سبک ورود به بازار است. روش ورود به بازار، تصمیمات ساختاریافته‌ای است که به شرکت اجازه می­دهد تا راهبردهای بازاریابی محصول خود را صرفاً با استفاده از فعالیت­های بازاریابی (از طریق صادرات) یا تولید و بازاریابی با اتکا به خود و یا با همکاری با سایرین (روش­های قراردادی، سرمایه­گذاری مشترک، مالکیت کامل فعالیت­های خارجی) در کشورهای مقصد پیش بَرَد. استراتژی ورود به بازار می­تواند به‌صورت سازمان‌دهی اقداماتی که انتقال محصولات، خدمات، تکنولوژی، مهارت­های انسانی، مدیریتی یا سایر منابع شرکت به کشور­های خارجی را ممکن می­سازد، تعریف شود.

باید گفت روش­های ورود به بازار تضمین‌شده‌ای برای بازارهای نوظهور بین­المللی وجود ندارد که دلیل آن این است که بازارها شرایط منحصربه‌فردی را تجربه می­کنند که دانش چندانی در خصوص آن وجود ندارد. برای یک کارآفرین بین­المللی صرف توجه به میزان تقاضا و جذابیت بازار اهمیت ندارد، بلکه عوامل کلان شامل سیاست­های دولتی، شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. همچنین نوع نیازهای بازار مذکور نیز متفاوت است که می­تواند راهبردهای متفاوتی را ایجاد نماید. برای مثال نیازهای بازار چین به‌عنوان کشوری که مصرف عمده کالاهای واسطه­ و نیز افزایش رفاه اجتماعی و درنتیجه با انفجار تقاضا در کالاهای مصرفی مواجه است با شرایط بازاری مانند عراق که عمده نیازهای آن توسعه تأمین کالاهای سرمایه­ای موردنیاز برای توسعه زیرساخت­ها و نیز کالاهای مصرفی اساسی است، متفاوت است.

علی‌رغم اینکه بازارهای مذکور فرصت­های کارآفرینانه بی‌شماری را برای فروش محصولات و ارائه خدمات انواع بنگاه­های داخلی و خارجی فراهم نموده­اند، کارآفرینان بین­المللی بدون توجه به عوامل تعیین‌کننده در انتخاب روش ورود به بازارهای نوظهور نمی­توانند به‌سادگی و با مفروضات از پیش تعیین‌شده به این بازارها وارد شوند.

به عنوان نمونه­  برای کارآفرینی بین­ المللی می­توان به شرکت سوزوکی ژاپن اشاره‌کرد:

“سوزوکی ژاپن، یک تحول کیفیت را با ورود به هند در سال ۱۹۸۱ ایجاد کرد. نیاز خودروسازان برای حجم زیادی از قطعات باکیفیت بالا، تأمین ­کنندگان محلی را به حرکت درآورد. آن­ها با فروشندگان سوزوکی در ژاپن تیم تشکیل دادند، گروه­های کیفیت تشکیل دادند و با متخصصان ژاپنی برای تولید محصولات بهتر کارکردند. در طول دو دهه آینده، جنبش مدیریت کیفیت جامع به دیگر صنایع در هند گسترش پیدا کرد. در سال ۲۰۰۴، شرکت­های هندی جوایز دمینگ را بیش از هر کشور دیگری در ژاپن دریافت کردند. مهم­تر از آن، تأمین­کنندگان خودروی هندی در نفوذ در بازارهای جهانی موفق بودند مانند ساندرام فاستنرز که به تأمین‌کنندگان خودروساز بین­المللی مانند GM ترجیح داده شد.

در مثال بالا از شرکت سوزوکی نمونه­ای از کارآفرینی بین­المللی آورده شد اما نکته جالب مثال بالا این بود که شرکت­های هندی مانند ساندرام فاستنرز پس از به دست آوردن بازار مربوطه نیز دست به کارآفرینی بین­المللی زدند. درواقع آن­ها به سودآوری و مزایای فراوان این صحنه پی بردند. آن­ها حتی توانستند درصحنه رقابت بین­الملل تا جایی پیش بروند که دیگر شرکت­های کارآفرین بین­الملل را عقب برانند و شکست بدهند.

با نگاهی به تولید ناخالص داخلی کشورهای توسعه یافته به راحتی می‌توان به سهم بزرگ فناوری اطلاعات و ارتباطات پی برد و این در حالیست که علی‌رغم دانش فنی سطح بالای متخصصان ایرانی و هزینه تمام شده توسعه نرم‌افزارها در ایران، سهم تولید ناخالص ملی در کشور ما از این حوزه اندک است. متاسفانه در کشور ما اکثر مدیران محلی فکر می‌کنند و جهانی عملی می‌کنند و به همین دلیل است که معمولا نتیجه‌ای نصیبمان نمی‌شود.

ایران امروز و اقتصاد وابسته به نفت موجب شده تا بنگاهای کلان، خرد و متوسط از عدم مدیریت استراتژیک در محیط فعال بین‌الملل رنج ببرند زیرا تعریف تاکتیک‌های اقتصادی ما در داخل و در محدوده جغرافیایی خودمان تعریف شده است. از این رو، تولیدات و خدمات ملی ما کمتر به چالش جدی کشیده شده است .

مفهوم تجارت بین‌الملل بدون تغییر در نگرش فعالان اقتصادی محقق نمی‌شود زیرا با نگاه امروز بنگاه‌ها خلق ثروت در عرصه بین‌المللی با ابزارهای بومی و نگاه‌های سنتی اداره می‌شود. اعتماد، شبکه ارتباطی، محیط کسب وکار در کنار بهره‌برداری از تکنولوژی می‌توانند نگاه کارآفرینی بین‌المللی را در میان شرکت‌های ایرانی بسط دهند.

در نهایت می‌توان گفت اگر همه سیاست‌گذاران و فعالان اقتصادی منافع ملی را به عنوان عنصر اصلی در حرکت به سمت بازارهای بین‌المللی مورد توجه قرار دهند، قطعا سایر بخش‌های لازم در کنار هم جمع شده و مسیرهای تازه‌ای گشوده خواهند شد.