آنچه در سالهای گذشته گذشته،چه خوب و چه بد همه و همه امروز را ساخته است و امروز من به آنچه هستم فکر میکنم که ده سال پیش همین را میخواستم؟میخواستم ولی امروز که رخ نشان داده نمیدانم که آیا این همین بود؟ و این همین چه امروز کم فروغ است پس حال به این می اندیشم که چه میخواهم و چگونه میخواهم و عجبم از این انسان که تمامی ندارد خواسته هایش؛اما یک چیز را خوب میدانم و آن اینکه خواستن توانستن است و اگر نتوانستی بدان یا نخواستی یا نمیدانستی که چه میخواستی و امروز خدایا کمکم کن بدانم چه میخواهم که اگر ده سال دیگر به آن رسیدم به این نیندیشم که همین بود خواسته ام و چه تلخ اگر آنچه داشتم را نخواهم و همین
6 Comments
عجیبترین راز زندگی این
«انسان به درستی همان میشود که به آن فکر میکند»
حاصل عمر گابریل گارسیا مارکز در ۱۵ نکته:
۱. در ۱۵ سالگی آموختم که مادران از همه بهتر میدانند، و گاهی اوقات پدران هم
۲. در ۲۰ سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایدهای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود
۳. در ۲۵ سالگی دانستم که یک نوزاد، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته، محروم میکند
۴. در ۳۰ سالگی پی بردم که قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن
۵. در ۳۵ سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد؛ بلکه چیزی است که خود میسازد
۶. در ۴۰ سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم؛ بلکه در این است که کاری را که انجام میدهیم دوست داشته باشیم
۷. در ۴۵ سالگی یاد گرفتم که ۱۰ درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق میافتد و ۹۰ درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان میدهند
۸. در ۵۰ سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بدترین دشمن وی است
۹. در ۵۵ سالگی پی بردم که تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب
۱۰. در ۶۰ سالگی متوجه شدم که بدون عشق میتوان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید
۱۱. در ۶۵ سالگی آموختم که انسان برای لذت بردن از عمری دراز، باید بعد از خوردن آنچه لازم است، آنچه را نیز که میل دارد بخورد
۱۲. در ۷۰ سالگی یاد گرفتم که زندگی مساله در اختیار داشتن کارتهای خوب نیست؛ بلکه خوب بازی کردن با کارتهای بد است
۱۳. در ۷۵ سالگی دانستم که انسان تا وقتی فکر میکند نارس است، به رشد وکمال خود ادامه میدهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است، دچار آفت میشود
۱۴. در ۸۰ سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است
۱۵. در ۸۵ سالگی دریافتم که همانا زندگی زیباست.
چنان چراغها خاموشند که حتی ماه هم خانه را روشن نمیکند
اما یک سوال جدی:آیا ماه خانه را روشن میکند یا گرما خانه را روشن میکند
ماه سرد که نتوانست شاید تب گرمی روزی روزگاری
و شاید هم هیچوقت تا لحد که در این صورت بد به حال بدت آقای تارنما
زندگی وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی
و نه در فردایی
ظرف امروز پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با امید است .
چرا این قدر سخت مینویسی!!
چقدر سفسطه! من اصلن نفهمیدم چی نوشتی !!
ازهمه جالبتر که که سرچشمه هیچی متوجه نشده 🙂 🙂 🙂
امیدوارم موفق و سربلند باشی